اشعار مدح و مناجات و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
میلاد حسنی
ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات
میجنبد آسمان و زمین با اشاره ات
ای درّ آبدار یدالله تا ابد
برپاست در دیار نجف یادواره ات
این بیت را به فاطمه تقدیم میکنم
بانو مبارک است نزول دوباره ات
زینب تو کیستی که به دیوان شاعران
پیدا نمیشود مثل و استعاره ات
خاتون کنیزهای شما برگزیده اند
شد همسر خلیل خداوند ساره ات
حق میدهم اگر که بیفتد کلاه عرش
با زل زدن به شان رفیع مناره ات
دریای بیکران بخدا چشم آفتاب
یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات
دین خطبهای برای بقا خواست، باز نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات
****************************
مجید لشکری
کیست که بر لوح قلم میزند؟
حول خداوند قدم میزند؟
کیست که در وزن نگنجیده است؟
کوه وِقار است و نرنجیده است؟
کیست که مختار کند جبر را؟
کیست که بیتاب کند صبر را؟
کیست خم آورده به ابروی قهر
لرزه برافکنده به زانوی شهر؟
کیست به عصمت متجلّی شده
شأن ولی را متولّی شده
او که در افلاک نبی کوکب است
زُهرهی زهرای علی زینب است
حلم مجسّمشدهی نشأتین
روح یکی جسم دوتا با حسین
خطبهاش از نهج بلاغت پر است
هیبت مولاست که در چادر است
وجه علی تا که اتم میشود
خطبهی او تیغ دو دم میشود
بدر دوم، بین کلامش نهان
فاطمه در خطبهی شامش نهان
در سخنش لحن امیر آمده است
کوکبهی دهر به زیر آمده است
صبر الهی ست، تفضّل شده است
«أخرجنا الله من الذُّل» شده است
راهبر قافلهی ماست این
زین اب و زینت زهراست این
توسن گفتار که چالاک شد
کاخ یزید از دم او خاک شد
زیر و زبر را به هم آورده است
خواهر سقّا علم آورده است
از دل این سِفلهمتکّای فرش
خیمه برافراشته در تاج عرش
میرود از خویش به حیرانیَاش
آینه از آینه گردانیَاش
جلوهی این آینه در مشرقین
سر زده از طلعت روی حسین
قسمت زینب که سفر میشود
روی حسین آینهگر میشود
گرچه به غیر از غم و غارت نبود
این سفر از جنس اسارت نبود
گرچه سزاوار به زنجیر نیست
شیر به زنجیر مگر شیر نیست
از حد اوصاف که رد میشود
دخت علی بنت اسد میشود
گو همه مغلوب که او غالب است
جان علیّ بن ابیطالب است
جان علی رنج فراوان کشید
چند بغل روضه به دامان کشید
****************************
امیر عظیمی
آب زنید راه را آب حیات آمده
کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده
علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده
قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد
دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد
جاه و جلال مصطفی، مُلکَت* و مال فاطمه
چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه
بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه
زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود
بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود
دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد
نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد
مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد
چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است
نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است
چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند
چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند
چه زینبی حسین را امیر خویش می کند
حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است
علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است
حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد
مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد
بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد
در این سرا هزارها فضه جلیله می شود
ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود
عقل به زانو آمد از درایتی که داشته
لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته
خجل شده عبادت از عبادتی که داشته
عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش
نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش
تو زینبی، کریمه ای و من شدم گدای تو
شیعه فدای پرچم گنبد باصفای تو
مدافع حرم که شد دور حرم فدای تو
ذکر یل ام بنین به زیر لب گرفت و رفت
تاج شهادت از دمشق و از حلب گرفت و رفت
آه که در مدینه یک مدافع حرم نبود
دری که باب وحی شد چه شد که محترم نبود
فشار در، ضرب لگد، سزای مادرم نبود
آتش ودود از در خانه زبانه زد ولی
به غیر صبر این میان نداشت چاره ای علی
*فرهنگ فارسی معین: (مُلککَت) پادشاهی ، سلطنت
****************************
مهدی رحیمی
به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب
به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب
من از نامش که زینت برعلی گشته ست فهمیدم
زمانی زینت الله اکبر می شود زینب
زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی
که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب
سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت
به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب
حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس
به کشتی نجاتِ خلق، لنگر می شود زینب
خودش یک لشکر است از کربلا تا شام،در وقتش؛
دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب
به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛
برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب
پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر
پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب
همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه
دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب
دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر
که یک آن فاطمه یک آن دیگر می شود زینب
****************************
عارفه دهقانى
دریاست اگرچه داغ ، نامطلوب است
کوه است اگرچه در دلش آشوب است
زینب که صبوری از پدر یاد گرفت،
استادِ بزرگِ حضرتِ ایوب است!
****************************
حسن لطفی
راهِ دل جُز به بی کران نخورَد
جز به کویِ"حسین جان" نخورَد
سر فرازی نصیبِ سر نشود
تا که بر خاکِ آستان نخورد
رفت لیلی،به محملش ایکاش
گردی از شوقِ کاروان نخورد
حِسِ پرواز را نمیفهمی
بال وقتی به آسمان نخورد
هست اینجا بهشت و ما هستیم
تا به آن آفتِ خزان نخورد
دلِ تو قرص ما قسم خوردیم
در دلت آب هم تکان نخورد
ما قسم خورده ایم با زینب
یا علی گفته ایم و یا زینب
دل سرا پردهی محبت اوست
دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست
نجف از او مدینه هم حتیٰ
کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست
چادرش را بگو تکان بدهد
هست محشر اگر ، قیامتِ اوست
این حسین است یا که آینه اش
این علی هست یا که قامتِ اوست
هر که سر داد در رهش فهمید
گردنش زیرِ بارِ منت اوست
خواست تا بارِ ما سبک گردد
کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست
همه پرورده ایم با زینب
یا علی گفته ایم و یا زینب
می نویسم بر آسمانِ حرم
خوشبحالِ مدافعانِ حرم
آه یادش بخیر می شُد کاش
بشنوم باز هم اذانِ حرم
خوشبحالِ کسی که در این راه
جا نمانَد زِ کاروان حرم
ما که باشیم؟رویِ گنبد هست
پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم
تو که هستی؟فقط از آنِ حسین
من که هستم؟فقط از آنِ حرم
دلِ ما تنگِ زینبیه شده
دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم
جگر آورده ایم با زینب
یا علی گفته ایم و یا زینب
او حسن او حسین با هم شد
تا که زهرا چنین مجسم شد
از بقیع رفتنش به ما فهماند
که نگینِ امام ها هم شد
سایبانش برادرش شد تا
عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد
در نزولش قیامِ عباس است
در جلوسَش تمامِ مریم شد
زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز
شانه یِ شهر های ما خَم شد
یک نفر وصل شد به اقیانوس
یک نفر از میانِ ما کم شد
رگ اگر داده ایم با زینب
یا علی گفته ایم و یا زینب
****************************
سید رضا موید
زینب که دل و جان دلیری دارد
در یاری دین سهم کثیری دارد
چون احمد و زهرا و علی و حسنین
نیروی شکست ناپذیری دارد
***
زیبایی گلشن علی زینب بود
پرورده ی دامن علی زینب بود
برخصم شکست داده و خود نشکست
آئینه ی نشکن علی زینب بود
****************************
محمود ژولیده
قل هو الله احد را کی توان توصیف کرد
شرح الله الصمد را کی توان تعریف کرد
نازم آن یکساله دختر را که از دامان وحی
تا عروجش ((یا احد)) را بر خودش تکلیف کرد
عقل را تسخیر دل کرد و عقیله نام یافت
جهل را با تیغ تدبیرش عجب توقیف کرد
تا دل ما را مشرّف کرد بر اوصاف حق
عشق را در سینۀ ما صاحبِ تشریف کرد
خواهر ابن الکریم است و چو دلدار کریم
از کرم در نامۀ اعمال ما تخفیف کرد
نهضت قلب صبورش ساخت دین را ماندگار
تا کتاب عشق را با صبر خود تألیف کرد
با امامش همسفر شد در ره عهد و وفا
امت اسلام را بر اصلاح از تحریف کرد
می نویسم این غزل را چون خدایش می خرد
هر که حتی یک ورق درباره اش تصنیف کرد
مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست
حبّ او حب الحسین و مادر کرب و بلاست
دختر خورشید را باید ز آل او شناخت
کوثر توحید را وصف خصال او شناخت
آن مُسبِّح را که سبحانش ستایش می کند
از همین تسبیح باید شرح حال او شناخت
کیست زینب ، ماه بانویی که تمثال علی است
کعبه را باید به ذات بی مثال او شناخت
دختر زهرا کجا و عقل بی ادراک ما
از عقیله ذرّه ای شاید کمال او شناخت
خیری از دنیا ندیده زینب اما می شود
عالَمِ ایجاد را دربست مال او شناخت
قلّۀ صبر و تحمل را به واقع می توان
در مصائب از شکوه و از جلال او شناخت
مادرش دارد مدال افتخار از عصمتش
دخترش را نیز باید زین مدال او شناخت
آنکه دل را از چهل منزل چهل قرن ، آب کرد
باید او را از همین کوتَه جمال او شناخت
مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست
حب او حب الحسین است و مادر کرببلاست
(ما رایت الا جمیلا) چون نمایان می شود
با نگاه زینبی عالم گلستان می شود
هر کسی که ساخت سبک زندگی را زینبی
زن اگر باشد یقیناً مرد میدان می شود
شکر نعمت قدر دانی از مقام زینب است
نعمت حق بی ولای اوست کفران می شود
پیرو زینب تصرّف در طبیعت می کند
هرکه گردد عبد او آری سلیمان می شود
خلقِ زینب بود ، حق فرمود(زینا السماء)
روزیِ اهل جهان با اوست یکسان می شود
می دهد دلها شهادت بر تو ای دخت علی
فطرت ما روز و شب با تو مسلمان می شود
چون شود قاری قرآنِ خدا رأس الحسین
کار زینب بی گمان تفسیر قرآن می شود
تا بگیرد انتقامش را ز دشمن منتقم
بعد از آن عالم به کام اهل ایمان می شود
مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست
حب او حب الحسین و مادر کرببلاست
چون خداوند جهان امر امامت می کند
زینب کبری در این عالم قیامت می کند
از دل گودال تا ویرانه بین دو امام
دختر زهرای اطهر هم امامت می کند
دختر پیغمبر است و همچنان پیغمبرست
با هزاران معجزه کشفِ کرامت می کند
زینب آن بانو که با دستان بسته سر بلند
چون علی تا حشر بر عالم زعامت می کند
منشاء دستور (قالو ربنا الله) است او
با همین یک آیه عمری استقامت می کند
در شب هفتاد و دو داغ شهید کربلا
با نماز نافله اِستاده قامت می کند
بین مقتل کنج زندان گوشۀ ویرانسرا
در ره دین خدا قصد اقامت می کند
آنچنان سر سخت می جنگد کلامش با یزید
کز خطابش دشمن اظهار ندامت می کند
مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست
حب او حب الحسین است مادر کرببلاست
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حضرت زینب(س) - ولادت،مدح